قشم زیبا زیر سایه سنگین حوادث تلخ موتوری

طی ماههای اخیر، اخبار تلخ و دلخراش از تصادفات موتورسیکلت در قشم، جامعه محلی و رسانهها را شوکه کرده که آخرین آن مربوط به مرگ دو نوجوان دانشآموز 10 و 15 ساله در بندر لافت است که امروز اتفاق افتاد.
به گزارش موتورسیکلت نیوز، حدود دو هفته پیش نیز دو کودک 7 و 9 ساله که سوار بر موتورسیکلت پاکشتی از مدرسه بازمیگشتند، براثر تصادف با کامیون جان خود را از دست دادند؛ این حوادث تلخ در کنار دستگیری نوجوانی 14 ساله به جرم رانندگی با کامیون در هرمزگان، تصویر کاملی از یک بحران پنهان را نمایان میسازد و نشان میدهد که زنگ خطر به صدا درآمده و مرگ، این بار پشت فرمان استفاده غیرقانونی از وسایل نقلیه ، کمین کرده است.
این تراژدیهای پیدرپی که به وضوح نشاندهنده علاقه و استفاده زیاد نوجوانان از موتور در هرمزگان و مناطق مشابه است، ضرورت اقدام مؤثر و فوری را دوچندان میکند.سؤال اصلی این است که چرا این اتفاقات در حال تکرار است؟ چرا یک فرد بزرگسال از ترس جریمهای اندک، کمربند ایمنی خود را میبندد، اما این ترس و انگیزه بازدارنده در خانوادهها و نوجوانان نسبت به پیامدهای فاجعهبار موتورسواری غیرمجاز و بدون کلاه ایمنی وجود ندارد؟
بسیاری، انگشت اتهام را به سمت قوانین ناکارآمد نشانه میروند. اگر قوانین فعلی راهنمایی و رانندگی، بهویژه در حوزه برخورد با تخلفات موتورسیکلت توسط افراد فاقد گواهینامه، واقعاً بازدارنده بود، نباید شاهد این حجم از بیتفاوتی و تکرار حوادث مرگبار بودیم.شاید ضعف در مجازاتهای مالی سنگینتر، عدم توقیف طولانیمدت وسیله نقلیه و اعمال نشدن محرومیتهای اجتماعی قویتر بر نوجوان و خانوادههای متخلف، باعث شده تا ترس از قانون جای خود را به عادیسازی تخلف بدهد.
در کنار ضعف قانون، نمیتوان از بُعد معیشت و فرهنگ نیز چشمپوشی کرد. در برخی مناطق، ممکن است محدودیتهای مالی یا نبود زیرساخت مناسب حمل و نقل عمومی، والدین را ناگزیر به تهیه موتورسیکلتهای ارزانتر (مانند موتورپاکشتی) برای تردد روزانه فرزندان، بهویژه برای رفتوآمد به مدرسه، کند. این یک تراژدی اجتماعی است که فقر، راهی برای مرگ فرزندان باز میکند.
اما این توجیه، هرگز جایگزین مسئولیتپذیری خانواده نیست؛ مسئولیت حفظ جان کودکان، بالاتر از هر ملاحظه دیگری است. فراهم کردن وسیلهای خطرناک برای کودکی فاقد دانش رانندگی و کلاه ایمنی، خود یک سهلانگاری بزرگ و نابخشودنی است.
شاید مهمترین علت، یک ضعف عمیق فرهنگی و اجتماعی باشد. در هرمزگان، علاقه و استفاده گسترده از موتورسیکلت، بدون اینکه با آموزش و فرهنگسازی ایمنی لازم همراه شود، به یک سنت پرخطر تبدیل شده است. کارشناسان ایمنی راهنمایی و رانندگی بارها بر نقش مؤثر خانوادهها در ترویج استفاده از کلاه ایمنی و رعایت قوانین تأکید کردهاند؛ اما به نظر میرسد این درخواستها در برابر هیجانات جوانان و نوجوانان بیاثر مانده است.این بحران، فراتر از یک تخلف ساده، یک موضوع اجتماعی است که تبعات آن دامنگیر چندین خانواده داغدار شده و میتواند بر ساختار روانی جامعه محلی تأثیر بگذارد.
برای جلوگیری از تبدیل شدن این مرگهای دلخراش به یک رخداد روزمره، نیاز به یک اقدام مؤثر، همهجانبه و قاطع است. این اقدام باید شامل سه محور کلیدی باشد: بازنگری در قانون و وضع جریمههایی که واقعاً بازدارنده باشند، مانند توقیف طولانیمدت وسایل نقلیه غیرمجاز و جریمههای بسیار سنگین برای والدینی که امکانات رانندگی پرخطر را در اختیار فرزندان فاقد صلاحیت قرار میدهند.
همچنین اجرای کمپینهای فرهنگی قوی، بهویژه در مدارس و محلات، با تأکید بر استفاده از کلاه ایمنی به عنوان یک تضمین حیات، نه یک اجبار قانونی صرف، ضروری است. در نهایت، شهرداریها و مسئولان محلی باید با ارتقاء زیرساختهای حمل و نقل عمومی ایمن و مقرونبهصرفه، بهانههای استفاده از موتورسیکلتهای پاکشتی توسط کودکان را از بین ببرند.
تا زمانی که ترس از عواقب تخلف و بیتوجهی به قانون در جامعه حاکم نشود و خانوادهها مسئولیت حفظ جان فرزندان خود را به درستی نپذیرند، متأسفانه باید در انتظار اخبار تلخ دیگری از جادههای قشم و سایر نقاط کشور باشیم. این دیگر یک مسئله راهنمایی و رانندگی نیست، بلکه یک بحران اجتماعی است که باید فکری برای کرد.
انتهای پیام/




