در حوزه موتورسیکلت، ما صنعت نداریم بلکه فقط یک تعداد کارخانه داریم

نژادیان: ما در حوزه موتورسیکلت نه صنعت داریم و نه تولیدکننده داریم. زیرا، صنعت جایی است که طراحی و ماشینسازی میکنند. همچنین وقتی پلتفرمی نداریم، نمیتوانیم واژه تولیدکننده را بیان کنیم، بلکه صرفا یک تعداد مونتاژکننده داریم.
به گزارش موتورسیکلت نیوز، محمدعلی نژادیان مدیرمسئول صنعت موتورسیکلت در یادداشتی نوشت: وقتی فعالان ما در حوزه موتورسیکلت تفکر صنعتی ندارند در نتیجه زمانی که تحریم هستیم بیشتر از چین واردات میکنند و اگر تحریم برداشته شود، قطعا میخواهند بیشتر از اروپا و ژاپن واردات انجام دهند.
همچنین وقتی ما دانشگاه و صنعت را درست تعریف نکنیم و به نسل سوم دانشگاهها نرسیم، عملا مطالبه و هدف سیستم آموزشی ما از ارتباط صنعت و دانشگاه نیز به نتیجه نمیرسد.
از طرفی بیماری اقتصاد ایران طی چند سال گذشته حادتر شده است و مهمترین دلیل آن عدم توجه به اقتصاد دانشبنیان و اقتصاد خلاق بوده است. وقتی اقتصاد رانتی شد، مونتاژکننده ما بهجای اینکه به فکر نوآوری باشند، صبح تا شب به فکر نزدیک شدن به قدرت برای بهرهمند شدن از رانت، وام، تسهیلات و ارز است و در نتیجه «کارآفرینی» که ستون فقرات آن «نوآوری» است شکل نخواهد گرفت.
این که به فرض ما موتورسیکلتهای روز دنیا را وارد ایران کنیم و فکر کنیم تولیدکننده مبتکر و خلاقی هستیم، اشتباه است. این که موتورسیکلتهای مونتاژ شده را سوار شویم و فکر کنیم توسعه پیدا کردهایم غلط است و باید بین استفاده از فناوری و توسعه فناوری فرق قائل شویم.
همانطور که دکتر سورنا ستاری در اختتامیه مسابقات ملی رهنشان بیان کرد:
چنین چیزی اصلا احتیاجی به دانشگاه ندارد بلکه چهارتا آدم، چهارتا تکنسین را شش ماه میبرید یک دوره میبینند و میآیند و کارخانه را نگه میدارند. دانشگاه برای این است که ما بتوانیم طراحی کنیم، ایده بدهیم و نوآوری داشته باشیم. نوآوری است که باعث شده که بشر توسعه پیدا کند. اگر نوآوری بشر نبود، الان انسان اینجا نبود و هنوز روی همان درخت نشسته بود.
البته شاید ما طی چند سال گذشته رشد علمی داشتهایم، اما باید ببینیم خروجی تعداد مقالات، تعداد شرکتهای دانشبنیان، فروش محصولات، صادرات محصولات هایتِک و … در پیشرفت کشور چقدر موثر بوده است. قطعا در بعضی صنایع مثل داروسازی موفق بودهایم ولی کافی نیست.
وقتی فعال صنعتی در کشور صبح تا شب بهدنبال گرفتن وامهای پس نده و گرفتن رانت است و بعد میبیند که این مسیر باعث افزایش ثروت و شهرت او میشود، قطعا هیچ وقت به فکر اقتصاد دانشبنیان و تولید ثروت از طریق علم، قدم برنخواهد داشت. پس قوای سه گانه باید این مشکل را برطرف کنند و هر جا قوانین بازدارنده نیست، اصلاح کنند و هر کجا شرایط مناسب نیست، بسترها را مهیا کنند و انگیزههای لازم را ایجاد نمایند.
البته وقتی صحبت از انگیزه میشود نباید فورا فکر ما به سمت وام و حمایتهای پولی برود. همین که شرایط ایجاد کسبوکار تسهیل شود، همین که شرایط صادرات و شرکت در مناقصهها برای شرکتهای دانشبنیان آسانتر شود و بسترسازیهایی مانند پارکهای علم و فناوری، مراکز نوآوری و رشد، کارخانههای نوآوری، برجهای فناوری و… را ایجاد و گسترش دهند، سیستم آموزشی ما به سمت نسل سوم دانشگاه پیش برود و قوانین و مقررات را تعدیل و قوانین متناقض را بر طرف کنند، همه این کارها یعنی ایجاد انگیزه کردن و نتیجه آن حمایت از اقتصاد دانشبنیان است. زیرا، در این مراکز استارتآپها میتوانند رشد کنند و تبدیل به شرکتهای دانشبنیان شوند و صنعتسازی کنند. ما حدود ۳۴ میلیون جوان داریم که تقریبا ۴.۵ میلیون نفر از این تعداد دانشجو هستند و بیش از ۱۲ میلیون آنها هم تحصیلکردهاند، ولی چون دانشگاههای ما صرفا آموزشمحور و پژوهشمحور بودند و تولیدات علمی آنها کمتر کاربردی بوده است در نتیجه امروز نمیتوانیم در سطح کلان از آنها برای ساخت و توسعه صنعت استفاده کنیم.
قابل ذکر است که در سال 1397 بهدنبال تاسیس نشریه رفتم و مخصوصا نام آن را «صنعت موتورسیکلت» گذاشتم تا بتوانیم با تشریک مساعی، صنعت را به معنای واقعی در حوزه موتورسیکلت ایران ایجاد کنیم. البته اکثر فعالان در حوزه موتورسیکلت گفتند کار بسیار خوبی کردید ولی وقتی پای عمل، کار و حمایت رسید، گفتند چرا باید هزینه کنیم؟ اما اینجانب یک تنه با چنگ و دندان ادامه دادم و هر جا خسته شدم، برگشتم و اهداف والای خود را که با دید ملی تعریف کرده بودم، مرور کردم و جان دوباره گرفتم و توانستم با همه سختیها و وقتگیر بودن فعالیتهای فرهنگی این کار را ادامه دهم. اما، این که چرا طرز تفکر فعالان حوزه موتورسیکلت اینگونه است به همان توضیحاتی که ارائه نمودم باز میگردد.
پایان پیام/