سردیس «پدر صنعت موتورسیکلت ایران» در موزه کارآفرینان بزرگ ایرانی نصب شد + زندگینامه
استاد حسن رجبعلیبناء، پدر صنعت موتورسیکلت ایران و مؤسس شرکتهای متعدد در زمینههای مختلف صنعتی، از پیشگامان تولید داخلی و نوآوری در صنایع کشور محسوب میشود. او با فعالیتهای خیریه و مسئولیت اجتماعی خود، نقش مهمی در توسعه فرهنگی و اجتماعی ایران ایفا کرده است.
به گزارش موتورسیکلت نیوز در شماره جدید نشریه صنعت موتورسیکلت داستان زندگی حسن رجبعلیبنا (پدر صنعت موتورسیکلت ایران) منتشر شد: این نوشتار داستان مردی است که امروز دانشگاه از او درس میگیرد، مردی که بهطور واقعی مفهوم دانشگاه و صنعت را به هم پیوند زد. مردی که هم کارآفرین موفق در صنایع مختلف بوده و هم کارآفرین اجتماعی است. مردی که امروز پدر معنوی حدود 250 دختر معلول ذهنی و جسمی بالای 14 سال است و نیمی از هفته کاری خود را عاشقانه در کنار آنها سپری میکند. مردی که به هنگام جنگ ایران و عراق با تمام وجود تجهیزات و تمام نیروهای خود را بسیج کرد تا از خاک و ناموس وطن دفاع کند. مردی که روزی پول رفتن به تئاتر را نداشت، اما خود تهیهکننده سینما شد و گرانترین و پرهزینهترین فیلم تاریخ سینمای ایران، دوئل را ساخت. مردی که روزی در حوزه سختافزاری به دفاع مقدس کمک کرد و بعد از جنگ اجازه نداد خاطرات مردان و زنان غیرتمندی که در دفاع از خاک ایران به گونههای مختلف نقش داشتند کمرنگ شود و برای مهمترین رخداد دفاع مقدس یعنی «خرمشهر» پرهزینهترین کار فرهنگی- هنری تاریخ ایران را به تصویر کشید تا نسل جدید بدانند آرامش امروز خود را مدیون چه کسانی هستند.
مردی که همیشه به نیروهای جوان میدان داد و به آنها اعتماد کرد. مردی که عناوین مختلف را در دولتهای مختلف دریافت کرد؛ از جمله پیشکسوت صنعت موتورسیکلت (1380)، انتخاب بهعنوان یکی از رهبران کارآفرین (1395) در دانشگاه تهران و حتی زندگینامه او توسط مرکز کارآفرینی دانشگاه صنعتی شریف تألیف شد و در مرداد 1403 یونسکو خاندان بنا را بهعنوان خانواده موفق معرفی و در شهریور نیز سردیس او در موزه کارآفرینان ایران نصب شد.
مردی که در اواسط دهه 70 در اوج تورم آن زمان، مسیری را آغاز کرد که هم قشر ضعیف بتواند موتورسیکلت بخرد و هم چراغی را روشن کرد که همچنان برای همه همکارانش روشن است. مردی که امروز شناسنامه صنعت موتورسیکلت ایران است و الگویی برای نسلهای آینده در ایران محسوب میشود. مردی که در صنایع مختلفی از جمله موتورسیکلت، پلیمر، صنایع غذایی، صنعت انرژی پاک، صنعت بستهبندی و… فعالیت دارد و یکی از بزرگترین مراکز خیریه به نام «نیکوکرداران بناء» را بهصورت خصوصی اداره میکند.
مردی که دوران خردسالی برای گرفتن تکهای نان از نامادری خود مورد بی مهریهای سهمگین واقع می شد امروز خود سفرهای پربرکت برای چندین هزار نفر گسترانیده است.
اما زندگی بر او چگونه گذشته است؟
در روز چهارم تیر 1329 پسری در قلب تهران قدیم متولد شد. نوزادی که هنوز نمیدانست به چه دنیای غریبی پا گذاشته است. هنوز شش سالش نشده بود که بهجای تجربه بازیهای کودکانه با غم و غصه و سختی آشنا شد و همه پناهش مادربزرگی بود که باید با سختی فراوان خلاء مهر مادری بیمار و محبت پدری که سوی خود رفته بود را برای او پر میکرد، عزیزی که اولین معلم عشق و محبت برای آن پسر بچهای بود که هر روز دری از بیرحمی روزگار برایش باز میشد. پسری که شاید قبل از چشیدن مزه لذتهای دنیا، خیلی زودتر از توان سنی خود دلشکستگیهای مکرر و نامهربانیهای بیرحمانه را به خود دید. پسری که دوران خردسالی، نوجوانی و جوانی را غریبانه سپری کرد و بهجای دوچرخهسواریهای کودکانه باید دوچرخههای کودکان دیگر را تعمیر میکرد. کودکی که بهجای خواب شیرین کودکی بیخوابیهای بیرحمانه را تجربه کرد و برعکس کودکانی که بهخاطر نخوابیدن تنبیه میشدند، او باید برای خواب بعد از 20 ساعت بیداری، توسط صاحبکار خود شکنجه میشد. شاید به شهری رفته باشید و در اوج تنهایی با غریبکشی مواجه شوید و در حق شما بیرحمی کنند ولی چه کسی بهتر از این کودک میتواند امروز معنی غربت را در خانه و محله خود به تصویر بکشد؟ شاید کسانی که با او آشنا نباشند، فکر کنند که او از روز اول زندگی خود، در اوج ثروت و بینیازی بزرگ شده است ولی او کسی است که شاید بتواند بهتر از هر فرد دیگری فقر، دلتنگی، تنهایی، دلهره و سختی را به تصویر بکشد.
آن پسر، 19 ساله که شد تصمیم به ازدواج میگیرد، اما در عاشقانهترین روزهای زندگی نیز خود را تنهای تنها مییابد ولی بخت به او رو میکند و همسری نصیبش میشود که فصل جدیدی از زندگی را برایش میگشاید و کمکم تحمل روزهای سخت را برایش آسانتر میکند.
کمکم نزدیکان آن پسربچه مظلومی که روزگاری از هر ظلمی به او دریغ نکرده بودند، هر روز ضعیف و ضعیفتر میشدند ولی او هر روز در جامعه بیشتر میدرخشید. آن کودک دلشکسته، همه مسببان آزار و اذیت خود را یکییکی میبخشید و وقتی درمانده و ورشکسته میشدند به آنها سرپناه میداد و دست آنها را میگرفت.
حسن رجبعلیبناء رمز موفقیت و رحمت خداوند در زندگی خود را از دعای مادر و کمک همسر میداند ولی چه بسا علاوهبر آن، خداوند بغض آن کودک رنجور را خریده باشد و خود، او را در آغوش گرفته و از موانع عبور داده باشد.
این خلاصهای از زندگینامه کارآفرینی است که امروز تندیس خانواده موفق را از باشگاه توسعه کسبوکار یونسکو دریافت کرده است. در ادامه بیشتر با زندگی پر فراز و نشیب ایشان آشنا میشوید.
حسن رجبعلیبناء، پدر صنعت موتورسیکلت ایران از شاگردی در صنف دوچرخه و موتورسیکلت شروع به کار کرد و شرافتمندانه برای گذران زندگی خود و خانوادهاش بی وقفه کوشید، کمکم فروشنده شد و بعد از مدتی خود، به جرگه تجار پیوست و واردات انجام داد. اما این چیزی نبود که عطش درونی او را سیراب کند. کمکم به فکر تولید قطعات افتاد. اوج شهرت او در عرصه صنعت ایران بهخاطر تولید انواع «واشر» بود. کمکم قطعات دیگر را تولید کرد تا این که سهام شرکت «صنعتی و تولیدی جهانرو» را در سال 1368 خرید و این حرکت، آغاز تحولی بزرگ برای خود او و صنعت موتورسیکلت ایران شد. حسن رجبعلیبنا فقط مونتاژ نمیکرد بلکه تا آنجا که امکان داشت سعی میکرد قطعات پلاستیکی و فلزی را خود تولید کند. در واقع، فرهنگ تولید در او شکل گرفته بود و صرفا مونتاژ کاری او را اقناع نمیکرد. حتی از سال 1375 تصمیم به ساخت «قوای محرکه» موتورسیکلت گرفت و سرمایهگذاری سنگینی را در طی چند سال بر روی آن انجام داد ولی زمانی که به بهرهبرداری رسید، دولت در مصوبهای استفاده از انجینهای دو زمانه را ممنوع کرد و عملا تمام زحمات او به هدر رفت. شاید اگر همه فعالان صنعت موتورسیکلت چنین دیدگاهی داشتند، حال و روز این صنعت، امروز بسیار بهتر از چیزی بود که میبینیم.
در اوایل سال 1375 در شرایطی که تورم رشد صعودی یافته بود و توان خریداران موتورسیکلتهای موجود که جملگی تحت لیسانس برندهای معروف دنیا بودند کاهش یافته بود، با تدبیر و نوآوری به فکر واردات با شکل و ساختار ی نوین از تولیدکنندگان غیر ژاپنی رسید. زیرا، در آن دوره صنعتی، صرفا چهار شرکت (جهانرو، ایراندوچرخ، تیزرو و نیرو محرکه) تولید محدود موتورسیکلت، آن هم بیشتر دو زمانه داشتند که اکثرا نیز ژاپنی بودند ولی او سراغ محصولات مالزی و به تدریج چینی رفت و همین امر باعث شد برای اولینبار استقبال زیادی از موتورسیکلت در کشور شود و این اتفاق موجب تنوع موتورسیکلتها برای سلیقههای مختلف، با بودجههای متفاوت شد و راهی را باز کرد که کمکم برای فعالان فعلی صنعت موتورسیکلت الگو شد و دیگران در مسیری قدم گذاشتند که قبلا او این مسیر را هموار کرده بود. زیرا، تا سال ۱۳۶۸ و قبل از شروع پرقدرت او، کار موتورسیکلت رونقی نداشت و فقط چند شرکت دولتی مشغول به تولید بودند ولی حسن رجبعلی بناء چراغ رونق را در بازار موتورسیکلت روشن کرد که همچنان تاثیر بلند مدت مسیری که وی آغاز کرد را میبینیم. البته اثرگذاری او فقط در این خصوص نبوده است، بلکه از ظرفیت نیروهای جوان و اعتماد به آنها در دورههای مختلف استفاده کرد و آموزش و پرورش افرادی که امروز نیروهای متخصص جامعه هستند، از جمله اقدامات مدیریت حرفه ای ایشان است. هر چند تاثیرات عمیق اجتماعی و اقتصادی، از جمله شاخصهای مهم مدیریت وی بهشمار میرود.
امروز سن شناسنامهای او 74 سال است ولی عرض زندگیاش چندین برابر سن اوست. در این مقطع سنی ایشان هنوز ریسکپذیر، با اراده و نوآور است و همچنان در اندیشه و تدارک توسعه و تعریف پروژههای نوین است. او فردی است که با پشتکار معنی «توانستن» را بارها برای همه بازتعریف کرد و با تمام سختیهای روزگار که شاید بعضی از دقایق آن برای از پا درآمدن یک انسان کافی بود، بارها شروع مجدد را به همگان نشان داد و در برابر امواج متلاطم زندگی و روزگار ایستادگی کرد و حتی زمانی که فرزند عزیزش (محمدعلی) از دنیا رفت صبر کرد و تسلیم حکمت خداوند شد.
او قبل از شرکت صنعتی و تولیدی جهانرو، قطعه تولید میکرد و فرهنگ کار تولید را از ابتدا با خود به همراه داشت. بهعبارتی همیشه تفکرش ساختن بود و نه این که فقط به مونتاژ فکر کند. زيرا، از ویژگیهای اساسی اش جسارت، خلاقيت و نوآورى است و هميشه خود را مکلف به تعریف پروژه های جدید و متفاوت میداند و اگر ملاک و معیارهای موفقیت را بر اساس شاخصهای موفقیت، پذیرا باشیم قابل درک است که حسن رجبعلیبناء یک کارآفرین به معنای واقعی است که به پاس این حضور ارزشمند در عرصه صنعت ایران از سوی دانشگاه تهران «تنديس رهبران كارآفرين» را دريافت كرده است.
بیشک حیات یک سازمان اقتصادی، متکی به سود محور بودن آن است ولی اساساً لذت زندگی برای حسن رجبعلیبناء تولید و نوآورى است تا اینکه صرفا فعالیتی برای کسب پول و منفعت مادی انجام دهد. در نتیجه هلدینگ تحت مدیریت وی بر پایه این روند رشد و توسعه پیدا کرده است و مؤید این ادعا، رشد چشمگیر جهانرو و ملقب شدن وی به پدر صنعت موتورسیکلت ایران است.
يك كارآفرين هميشه كارش را با ريسک شروع مىكند و بيشتر بهدنبال بهرهبرداری از فرصتها، ايجاد تغييرات جدید، نوآورى و خلاقيت است و چندان به منابع مادی موجود خود فکر نمیکند، زیرا این اعتبار و توانایی را دارد که منابع را جذب کند ولى کسی كه صرفا بهدنبال راهاندازى یک كسبوكار است، همان ابتدا سود آن را دو دوتا چهارتا مىكند و اگر احساس کند ریسک زیادی دارد و ممکن است سود زیادی نداشته باشد، ورود پيدا نمىكند و اين دقيقا نقطه مقابل يك كارآفرين است که ریسک ضرر را هم به جان میخرد تا با نوآوری به یک فرصت (نیاز پنهان در بازار) پاسخ دهد و همین موضوع تفاوت «کاسب» با «کارآفرین» را مشخص میکند.
در واقع، نخبه کسی است که در جامعه اطراف خود “اثرگذار” باشد و یک چیزی را تغییر دهد (این استدلال ریشه در آییننامه احراز استعدادهای برتر و نخبگی مصوب پانصد و هشتاد و نهمین جلسه مورخ 14/06/1385 شورای عالی انقلاب فرهنگی دارد). اگر امروز تاریخچه هلدینگ بناء را که در صنایع مختلف فعالیت پررنگ دارد، مورد ارزیابی و تحلیل قرار دهیم به نقطه اثرگذاری و ارزشآفرینی حسن رجبعلیبناء در تاریخ صنعت ایران بیشتر پی میبریم.
با توجه به ورود نسل جدید به بازار نیاز بود یک مرور به ریشههای صنعت موتورسیکلت ایران داشته باشیم تا بدانند اصالت این صنعت فقط آن زرق و برقهای امروزی نیست بلکه پشت همه اتفاقات امروزی تاریخی است که ذرهذره ساخته شده است و باید آن را بخوانند و از آن درس بگیرند تا بتوانند چراغ راهی پر نور را برای خود و نسلهای بعدی که در این صنعت فعال خواهند شد، بسازند.
به امید روزی که همه فعالان صنعت موتورسیکلت ایران همچون حسن رجبعلیبناء فرهنگ کار تولید حرفهای را در خود نهادینه کنند و صرفاً مونتاژ کاری را الگو قرار ندهند.
استاد حسن رجبعلیبناء در این سالها، در بسیاری از صنایع وارد شده و همچنان در حال تولید است. از جمله فعالیتهایی که ایشان همراه فرزندشان (علیرضا) در حال فعالیت هستند، میتوان موارد ذیل را اشاره کرد:
- شرکت صنعتی و تولیدی جهانرو
- شرکت توسعه معادن كروميت كاوندگان بناء
- شرکت بناء پلیمر پارس
- شرکت صنعت غذایی بناء
- شرکت بنیاد خیریه نیکوکرداران بناء
- شرکت بناء شریف
- تولید ورقهای استیل (به زودی) و…
و این خلاصه داستان زندگی مردی است که واژههای «نشد» و «نمیشود» برایش معنایی ندارد. برای او شعار همیشگیاش « ساخیم، میسازیم و خواهیم ساخت » ملاک بوده است.
انتهای پیام/