کتاب یاماها منتشر شد/ موتورسیکلتی که نوستالژی مردم ایران است
به گزارش موتورسیکلت نیوز، هر چند که رمان یاماها درباره موضوعی به غیر از مسائل فنی و مهندسی نوشته شده، اما نشان دهنده قسمتی از خاطرات مردم ایران با این موتورسیکلت نامی است.
رمان «یاماها» در ۳۱ فصل نوشته شده که هر فصل در قالب نامهای سرگشاده است که احمد برای محمد، برادر گمشده خود نوشته و از این طریق ماجراها و حوادث را روایت میکند. شهر دامغان، ایستگاه گرمسار، روستای آهوان و دانشگاه تهران، مکانهایی است که حوادث در آن رخ میدهند.
رمان «یاماها»، قصه جوانی روستایی به نام احمد را روایت میکند که در طغیان علیه بستر سنتی و بستری که خانوادهاش در آن رشد کرده، خانه پدری را ترک کرده و خلاف میل پدرش که روحانی متعصبی است (معتقد است احمد باید راه او را در روحانیت ادامه دهد)، تصمیم به تحصیل در رشته زبان انگلیسی در دانشگاه تهران میگیرد.
احمد با وجود تضادی که بین عقاید خود و باورهای دینی پدر روحانیاش میبیند، سخت تلاش میکند که پا روی عقاید و اصول اخلاقی خود نگذارد. این تلاش، او را در فراز و نشیب حوادث و ماجراها در دوراهی شک و یقین، حق و باطل، راست و دروغ قرار داده و داستان در بستر آن شکل میگیرد.
در بخشی از کتاب میخوانیم: «همه کاغذپارههایی که این سالها به اسم شعر و داستان توی خلوت برای خودم نوشتهام و جز معلم ادبیاتمان و گاهی زهرا کسی آنها را نخوانده. همه را، بی هیچ نظمی، توی ساک سبزی ریختم که همراه مسافرتهای سالانه پدر به مشهد و قم بود و بی آنکه با زهرا، که نگران و غمزده نگاهم میکرد، حرفی بزنم، از خانه بیرون رفتم. کنار در انباری، گوشه حیاط، یاماها، صبور و سرخورده، سرش را پایین انداخته بود. از توی برفها بردمش انباری و کهنه گلیمی رویش انداختم و بهش گفتم راحت بخواب رفیق. زمستان که سر شد، میآیم و با خودم میبرمت گرمسار».
گفتنی است این رمان موفق به کسب رتبه دوم جشنواره رمان انقلاب و دریافت جایزه امیرحسین فردی شده است.
اطلاعات بیشتر درباره این کتاب را اینجا بخوانید.