بررسی پشت پرده صنعت موتورسیکلت ایران
نژادیان: بهدليل رقابتهای منفی گسترده در صنعت موتورسيكلت ایران شاهد آن هستيم كه مديريت ريسک اصلا رعايت نمىشود و همين عامل باعث شد تا با بسته شدن تسهیلات «خرید دِین» همه فعالان این حوزه غافلگير شوند. زيرا، در این صنعت مدت و دوره گردش سرمايه اصلا رعايت نمیشود.
به گزارش موتورسیکلت نیوز، محمدعلی نژادیان مدیرمسئول صنعت موتورسیکلت در یادداشتی نوشت: با توجه به شرايط امروز و آينده ایران و جهان، فعالان اقتصادى بايد مجدد خود را بازتعريف كنند. اگر براى آمريكا ٢٠٠ سال پيش ماقبل تاريخ بود، در تجارت ٥ سال پيش ماقبل تاريخ است. اگر فعال اقتصادى همچنان بخواهد با الگوهاى قبل پيش برود و تغييرات را نبيند، ناگهان با یک زلزله اقتصادى مواجه مىشود و در يك لحظه مىبيند که هيچ چيزی برای او باقی نمانده است.
همچنین امروز بازارهای جهانی در حال نشان دادن تورم، ركود، احتمال كاهش قيمت نفت و گاز، فروپاشى اقتصادى در غرب و… است. پس احتمالا درآمدهای ارزی ایران نیز متاثر از آن کاهش یابد، مگر اینکه اتفاقات خارج از پیشبینیها رخ دهد. مانند توافق ایران و عربستان و یا احیای برجام و در نتیجه تاثیر رخدادهای جدید شرایط را تغییر دهد.
از طرفی تا دلار تك نرخى نشود وضعيت نامناسب بعد از دلار جهانگيرى (٤.٢٠٠) و دلار فرزينى (٢٨.٥٠٠) در جامعه سايه خواهد انداخت. قابل ذکر است که اختلاف زیاد بین نرخ نیما و آزاد قطعا موجب فساد و رانت است. خصوصا وقتی هیچ بستر نظارتی دقیق و مستمری برای پیگیری رسیدن کالاهای نیمایی بهدست مصرفکننده نهایی وجود ندارد. پس ذینفعان اصلی، دریافتکنندگان رانت نیما خواهند بود و قربانیان آن، مردم و تولیدکنندگان (داخلى و واقعى) هستند.
نکته مهم دیگر این است که وقتی شرکتها تجربه ارز ۴۲۰۰ و نیما را دارند ترجیح میدهند سفارشهاى بزرگتری را نزد بانک مرکزی ثبت كنند. چون تجربه به آنها ثابت کرده است که سیاستهای غلط زیاد دوام نمیآورند و درنتيجه بانک مرکزی نیز با حجم چند برابری و بیسابقهای از تقاضا مواجه میشود که طبعا توان پاسخگویی یکجا به تمامی تقاضاها را ندارد. شاید يكى از دلايل بسته شدن تسهیلات خريد دين نیز همين موضوع باشد.
البته تولیدکننده اگر مواد اولیه خود را نتواند تامین كند، بازار کالایی دچار کمبود میشود و این یعنی رفتن به سمت افزایش قیمتها! البته مردم نیز توان افزايش قيمت را ندارند و شركتهايى كه بهدنبال تغييرات اساسى در سيستم مديريتى خود نيستند و عادت كردهاند به پرسنل و مشاوران قبلى خود به شدت ضرر مىكنند.
حال با توجه به چنین شرایطی اگر شركتها قسطی بفروشند با توجه به بسته شدن پنجره «خريد دين» و همچنين تورم خارجى و داخلى و… ضرر مىكنند. البته اگر شركتها بخواهند نقدى بفروشند، فروش آنها كم مىشود که راهحل این موضوع اتخاذ سياستهاى افزايش فروش است.
تورم جهانی
تورم داخلی در چند سال گذشته اشتباهات مديريتى را در همه صنايع جبران مىكرد و اكثر شركتها بيش از اينكه از بهرهورى، خلاقيت و نوآورى سود ببرند از آثار تورم، دلار ٤٢٠٠ و خرید ملک سود بردند. اما، از اين به بعد اگر مراقب مدت زمان نقدشوندگى و گردش مالى خود نباشند (يعنى اگر توجه به مديريت علمى و واقعيتها و توجه به مديريت ريسک و مديريت بحران نداشته باشند) شرايط به گونهاى ديگر خواهد شد.
اینجانب در فضای مجازی (واتسآپ و تلگرام) در تاریخ 5 بهمن به شرکتهای مونتاژکننده موتورسیکلت اعلام کردم که بهدليل عدم بالا رفتن سطح درآمد مردم نسبت به تورم در یکسال آينده، شركتهايى كه اقساط بلندمدت مىفروشند بين ٣٠-٥٠ درصد سرمايه درگردش (کالایی) خود را از دست خواهند داد، مگر اينكه كلى اتفاق (رخ دهد یا ندهد) از جمله ارز ثابت بماند و تورم وارداتى و داخلى نداشته باشيم، قدرت خريد مردم بالا برود و… همچنین تاکید کردم که بهترین حالت فروش 50 درصد نقد و 50 درصد نهایت 3 ماهه است و بیان کردم که اگر شرکتها مدت زمان نقدشوندگی و گردش نقدینگی خود را رعایت نکنند آسیب شدیدی خواهند دید.
در تاریخ 11 بهمن نیز اعلام کردم به اين فكر نكنيد كه اين چند سال به چند هزار ميليارد رسيدهايد، به اين فكر كنيد كه اگر يک بار، فقط يک بار سياستهاى اقتصادى و مالى كه شما از آن اطلاعاتى نداريد در ايران تغيير كند يا بانکهاى خصوصى ورشكست شوند و يا فروپاشى اقتصادى در غرب رخ دهد و اقتصاد و بانكها مانند اندونزى، تركيه و لبنان شوند شاید ظرف يک هفته روند اقتصادى هر چه شما بهدست آوردهايد (سالم یا ناسالم) پس بگيرد و تاکید کردم که گردش نقدينگى در اين صنعت در حد فاجعه است. زیرا، با توجه به شرايط ايران و جهان اگر گردش نقدینگی بيشتر از ٢ يا ٣ ماه طول بكشد با اولين دستانداز اقتصادى کسبوکار شما از بین مىرود.
در تاریخ 12 بهمن نیز اعلام کردم همانطور كه سال ١٣٩٧ به بعد تجربه كرديد معلوم نيست ارز نيما ثابت بماند، پس پيرو شركتهاى ديگر نباشيد و مراقب گردش نقدینگی و نحوه فروش خود باشید. همچنین در 25 بهمن اعلام کردم که از اين تاريخ هر شركتى كه چكى بيشتر بفروشد از آخر اول است و هر شركتى كه نقدى بفروشد بهتر میتواند مديريت كند و از روز 28 بهمن نیز اعلام کردم اگر شرکتها از امروز نقدی هم بفروشند ضرر کردهاند، هر چند نمیشود که نفروشند (در واقع اگر از قبل به هشدارها گوش میدانند و مدیریت ریسک داشتند، الان میتوانستند مدیریت بحران خوبی داشته باشند). در واقع علاوهبراین که ناگهان تسهیلات «خرید دیدن» از طرف بانکها داده نشد، بلکه فعالان اقتصادی همزمان با تورم جهانی مواجه شدهاند (تورم داخلی جای خود را دارد).
به هر حال از مدتها پیش هشدار داده بودم که مراقب سرمایه در گردش (کالایی) خود باشید و مهم این است که از تغییرات جا نمانید. حالا یک عده صبح تا شب بهدنبال این هستند از دلار جا نمانند و حتی تاکید کردم که اگر امروز ١٠٠٠ دستگاه داريد، اگر سال آينده همين تعداد داشتيد شما برندهايد.
در هر صورت از اين به بعد بعضى از شركتها مثل قبل نمىتوانند صاحب سودهاى بادآورده شوند. از اين به بعد قدرت خودتنظيمى اقتصاد همه را از آنها پس خواهد گرفت و دست نامرئى اقتصاد مسير حركت را به نفع عموم مردم پيش مىبرد. اين شركتها در همه صنايع آنقدر قيمتها را در چند سال گذشته بالا بردند و منابع كشور را با دلار ٤٢٠٠ خالى كردند كه قدرت خريد مردم پايين آمده است. در نتيجه از این به بعد يا تقاضا پايين مىآيد يا مردم نمىتوانند قسطهاى خود را پرداخت كنند. مگر اینکه اتفاق خاصی رخ دهد.
البته باید این نکته را هم توجه داشت که اگر كالایی خريدارى نشود، خواب سرمايه مثل خوره ثروت را مىخورد.
تغییر جنس تورم در ایران
ابتدای سال در یادداشتی بیان کردم که از امسال جنس تورم فرق كرده است. يعنى از اين به بعد هزينهها بالا مىرود ولى اگر سيستم بهرهور نشود به آن اندازه نمىتوان قيمتها را بالا برد. اگر بالا برود نمىخرند يا وصول نمىشود. در واقع از اين به بعد اقتصاد همه پولهاى مفتى كه عدهاى بهدست آوردند پس مىگيرد. بهعبارتی از اين به بعد كفاره آن سودها اين است كه مردم نمىخرند يا نمىتوانند قسط بدهند و دست نامرئى اقتصاد كمكم تعادل را بهسمت عموم مردم پيش مىبرد. تا سال گذشته تورم بیشتر از لیاقت افراد به آنها پاداش میداد، اما از الان به بعد کمتر از لیاقت افراد پاداش میدهد. قبلا تورم اشتباهات مدیریتی را جبران میکرد و به اصطلاح با آنها پاداش میداد ولى از اين به بعد اگر شركتها بهرهور نباشند و تغييرات اساسى در نگرشهاى خود و مديريت خود و مديران خود نداشته باشند جريمه مىشوند و زيان مىدهند. برخی افراد پاداشهای زیادی برای بیلیاقتی دریافت کردند و امروز دچار توهم خودبزرگبینی و خودبرتربینی شدهاند.
وقتى قيمتها به سمت نقدى شدن پيش مىرود، قيمتهاى شركتها نیز نزديکتر مىشود. در اين خصوص ممكن است اصطلاحا عدهاى بگويند كه بازار رقابتى شده است ولى اصل معنى رقابتى شدن اقتصاد و… به زبان ساده يعنى اينكه ميزان افزايش هزينهها از ميزان قيمت كالا و خدمات بالاتر رفته است. يعنى اينكه چراغ قرمز بهرهورى روشن شده است. يعنى شركتها بايد بهرهور شوند.
يك نكته را باید در نظر گرفت که بهرهور شدن معادل كمتر هزينه كردن نيست بلكه معادل درست مديريت كردن و درست و به جا هزينه كردن است. پس براى بهرهور شدن از هزينه براى آموزش خود و پرسنل و همچنين پرداخت حقوق بالا به مديرانى كه ارزشمند هستند نباید دريغ کرد. اين افراد كار شما را بيمه مىكنند و شما را از بحران رد مىكنند و چه بسا علاوهبر رساندن سود از وارد شدن ضرر به شما هم جلوگيرى كنند. امروز چراغ قرمز مديريت سنتی برای این صنعت روشن شده است ولى عدهاى فكر میکنند تا ابد مىتوانند با رانت و ندانم كارى مسئولان كارهاى خود را پيش ببرند و سودهای نجومى کسب كنند. اما تمام شد آن روزهاى رويایی زیرا اتفاقات بزرگى در پيش است.
راهحل صیانت از سرمایه در شرایط فعلی چیست؟
هر شرکتی را باید در جای خود دقیق بررسی کرد تا راهحل داد ولی بهصورت کلی شرکتها باید سوآت (SWOT) را رسم كنند تا نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصتها و تهديدهای جدید برای آنها مشخص شود. همچنين بيزينس مدل و بيزينس پلن اگر ندارند نیاز است که تهيه كنند و اگر دارند بهروزرسانى نمایند.
همچنین شرکتها باید متوجه مديريت ريسک، مديريت بحران و مديريت شكست باشند و به موقع عمل کنند.
مديريت شكست: يعنى اين كه خوب ببازى، يعنى بدانى چه موقع از پاى ميز بايد بلند شوى و كليد را تحويل دهى، يعنى بخندى به كسانى كه فكر مىكنند تو شكست خوردهاى، يعنى جلوتر از بقيه آينده را ببينى…
در مجموع این صنعت مديريت ريسک ندارد و به هشدارها درست توجه نمىكند و فقط دنبال رقابت هستند كه دوتا موتورسيكلت بيشتر از رقيب بفروشند.
متاسفانه طى چند سال گذشته ٢ شركت بهدليل شهرت و قدرت بهجان هم افتادند و آثار و تبعات كارهايشان گريبانگير همه شده است. به همان دلیل یعنی تغییر جنس تورم، بهطور خاص اين دو شركت و بهطور عام تقريبا در همه صنايع كشور برخى فعالان اقتصادى بهدلايل مختلف نكات و واقعيتهاى مهمى را نديدند. همچنين بعضىها مفتى پول درآوردند. يعنى از عقل معاش نبوده بلكه از راههاى ديگرى بوده است که خود مفصل است. متاسفانه هر چه اين صنعت مىكشد به اين دليل است كه در تحليل اين صنعت نكات مهمی را نديدند و دقيقا از همينجا هم اين صنعت در حال ضربه خوردن است و همينطور يكسرى ريسكها را مىخرند بدون آنكه بهعواقب آن توجه داشته باشند.
در واقع به يك عادت رسيدهاند كه يكسرى نكات، هشدارها و ريسکها را نديده بگيرند و بر اساس اين نديده گرفتنهاى مشكلات اصلى، بهدنبال راهحل مىروند و در نهايت اين راهحلها كمكم با مشكل مواجه مىشود و ناگهان يك روز صبح همه چيز تغيير خواهد كرد و اتفاقات جديد كه خوشآيند آنها نيست رخ خواهد داد.
همچنین عدهای از شرکتها فکر میکنند که اگر سرمایه خود را به خارج از کشور ببرند برد کردهاند و از سرمایه خود صیانت کردهاند. اما، باید بدانند که از سال ١٩٢٩ تا به امروز ١١ بار فروپاشى اقتصادى در دنيا رخ داده است بهعبارتى سيكل ركود و رونق شكل گرفته است. آخرين بار سال ٢٠٠١ و ٢٠٠٨ است. افرادى كه پولهاى خود را به خارج از كشور مىبرند در دوازدهمين مرتبه كه نزديک هم هست بیشتر سرمايه خود را از دست خواهند داد.
چرا بعضی محصولات مشابه در صنعت موتورسیکلت ایران قیمتهای متفاوتی دارند؟
- بهطور کلی فرمول قيمتگذارى در صنعت موتورسيكلت ایران عموما به اين شكل است كه به فرض اگر ٤٦ شركت فعال داريم ٤٤ شرکت نگاه مىكنند كه يك شركت خاص چه كار مىكند و ٢ شرکت هم هستند نگاه مىكنند كه آن يكى چه كار مىكند تا برعكس آن عمل كنند. البته خاص به معنى خوب نيست، بلکه براى اشاره است كه اسم شرکت را بيان نكنم. اما استثناء هم داريم كه زياد كارى به ديگران ندارند و (تقريبا و اكثر اوقات) سياستهاى خود را دارند و تحت بازىهای صنفی قرار نمىگيرند.
- قيمت تمام شده براى همه يكسان نيست
- كيفيت و نوع قطعات هم ممكن است يكى نباشد
- رقابت منفى
تبلیغات در صنعت موتورسیکلت
آنقدر اين صنعت درگير اول- دومی يا بزرگ- كوچکی شد تا از خيلى اتفاقات مثبتی كه مىتوانست رقم بزند غافل شد. حتی تبلیغات غیرعلمی، بیمورد و غیرواقعی آسیبهای زیادی به این صنعت وارد کرد. باید توجه داشته باشیم که امروزه مردم مىگويند به ما نگو به ما نشان بدهيد (منظور تبليغات كاذب است). يعنى اگر ادعاى هر چيزى داريد بايد در عمل نشان دهيد.
بهنظر بنده محتواى تبليغاتى كه این صنعت پخش میکند از لحاظ علم بازاريابى و ديدگاه صنفى در حد فاجعه است.
توليدكنندگان (مونتاژكنندگان) هيچ جاى دنياى نمىآيند در تلويزيون فرياد بزنند من بهترينم، من بزرگترينم، من قدرتمندترينم و… اولا بايد بالاى ٥٠ درصد سهم بازار را داشته باشد تا چنین ادعايى كند. ثانيا اگر بالاى ٥٠ درصد هم داشته باشد، بیان به اين شكل غلط است.
امروزه تبليغات از لحاظ علم بازاريابى بر اساس تجربه مشترى برنامهريزى مىشود يعنى تبليغات بايد كاملا واقعى باشد و مشترى احتمالى شما كاملا اين برداشت واقعى را داشته باشد كه اگر سمت شما بيايد براى او ارزشآفرينى خواهد شد.
اين سبك تبليغات فعلی هم براى تبليغكننده و هم براى صنعت موتورسیکلت آثار بدى در پى دارد.
متاسفانه برخی از فعالان صنعت موتورسیکلت با کارهای فرهنگی مقابله میکنند. زیرا، جنس کار فرهنگی سلامت است و عدهای که مدیریت آنها سالم نیست منافع خود را در خطر میبینند.
وقتى به قليانكشى در مراسمهاى صنفى (که توسط شرکت معروف موتورسیکلت متداول شد) اعتراض كردم پاسخ برخى همكاران چه بود؟ وقتى فرياد زدم كلاس و شخصيت اين صنعت را با بىانصافىها و طمعهاى قيمتى خراب نكنيد پاسخ چه بود؟ وقتى براى اول شدن هر جنايتى را كردند پاسخ چه بود؟ متاسفانه عدهاى با روشهاى غيرعرف به پول رسيدند و حالا بهدنبال هويت اجتماعى هستند ولى چون از درون تهى هستند هر كارى مىكنند بالاخره يكجا آن بىهويتى خودش را نشان مىدهد. متاسفانه با رفتارهای عجیبی مواجهایم به فرض طرف دكتر نيست مىگويد من دكتر هستم (اشاره به فردی که فوقدیپلم دارد و با اخذ دوره DBA خود را دکتر معرفی میکند)، طرف مىگويد به من بگوييد حاج آقا…
این که بعضى شركتها سابقه شركت خودشان را به چند دهه قبل اعلام مىكنند در صورتى كه نهايت در دهه ٨٠ تاسيس شدهاند نشانه چیست؟ آیا به غیر از بىهويتى و دروغ به مردم و مسئولان است كه ملت نگويند اين همه ثروت را طى چند سال گذشته از كجا آوردهايد و… متاسفانه اين صنعت آلودهتر از چيزى است كه مىبينيد منتها چشمها به اين تارى و آلودگى عادت كرده و از عمق فاجعه غفلت شده است و متاسفانه هر روز هم غبارآلودتر مىشود…
داريوش سجادى در مصاحبه با خبرگزارى مهر يك مطلبى را عنوان كرد كه حال برخی از فعالان اقتصادی ایران است:
با عینالله باقرزادهها مواجهیم/ مشکل در بحران هویت است
زمان شاه ژانر کمدی صمد نمایش داده میشد. در آن کمدی، صمد یک شخصیت دهاتی و خیلی آدم آزاده و با اعتماد به نفسی بود که از مناسبات و خاستگاه روستایی خودش نه تنها ناراحت نبود خیلی هم به آن میبالید. در آن فیلم در نقطه مقابل صمد، شخصیتی بود به نام عین الله. عین الله همان هم ولایتی صمد بود منتهی یک سفر رفته بود شهر و به شدت تحت تأثیر رنگارنگ بودن شهر قرار گرفته و خودباخته شده بود. شخصیت خودش را نفی میکرد و میگفت به من نگویید عین الله، من باقرزاده هستم. حتی کت و شلوار میپوشید و میگفت در شهر به من پیشنهاداتی شده است. ما مواجه با همچنین جامعهای هستیم که خودش را در اوج دانایی، فضیلت و مدرنیته میداند در حالی که اساساً ما در اینجا مدرنیته نداریم. ما یک شبه مدرنیته داریم که ادای مدرنیته را در میآورد و تا زمانی که این بحران هویت حل نشود ما این تنشهای مقطعی را به مرور خواهیم داشت.»
نوسازى فقط در تكنولوژى نبايد رخ دهد بلكه بايد تفكرات نيز نو شوند
اعتقاد دارم اکثریت صنعت موتورسیکلت تغییرات را ندیدند. امروزه در کسبوکارها حتى شيوه عصبانى شدن هم بايد تغيير كند، حتى دعواهاى صنفى ديگر مثل قبل جواب نمىدهد، یعنی حتى دعواها نیز بايد نوين شوند. نه تنها دعواها بلكه مناسبات اجتماعى نيز بايد تغيير كند.
بارها بیان كردم در انقلاب صنعتى مىگفتند ما جدا از هم هستيم و بايد رقابت كنيم، در دوره انقلاب فراصنعتى گفته شد ما با هم در ارتباط هستیم و بايد باهم همكارى كنيم و در انقلاب جديد اين ديدگاه حاكم شد كه ما يكى هستيم و بايد همكارى خلاقانه را انتخاب كنيم.
میتوان گفت ريشه مشكلات صنعت موتورسیکلت ایران علاوهبر بى صداقتى، ندیدن تغييرات است. هر چه فرياد زديم راه درست چه هست و چگونه بايد مشكلات را حل كنند گوش نكردند و اصرار كردند كه از طريق بىراهه مشكلات را حل كنند که این نشنیدنها نشان از پیری زودرس این صنعت دارد. البته پيرى به سن نيست بلكه به اين است كه فرد تغييرات را نبيند.
متاسفانه عدهاى به دلايل ضعفهاى شخصى و شخصیتی نمىگذارند این صنعت هویت پیدا کند و پیشرفت نماید. ما براى رسيدن به پیشرفت در این صنعت نياز به مدیریت و رهبرى داريم. مدير بيشتر بر وضع موجود تمركز دارد ولى رهبر بيشتر به تغييرات براى رسيدن به آينده (خوب) تمركز دارد. مدير مىگويد فقط من را ببين چه مىگويم رهبر مىگويد ببينيد ديگران هم چه مىگويند. مدير هدف را پيگيرى مىكند، رهبر هدف مشخص مىكند، مدير مىگويد من، رهبر مىگويد ما و…
متاسفانه، آنقدر طرز فكرها در اين صنعت با ديد كوتاهمدت و با ديد خودخواهى و خودبزرگبينى است که اكثرا دنبال اول شدن و بزرگ نشان دادن خود هستند و توقع دارند به چشم رهبر هم ديده شوند.
سال آینده بحران نیروی انسانی است
احتمالا با توجه به شرايط تورمى از اين به بعد شركتهای موتورسیکلت كمكم نيروهاى كليدى و وفادار خود را از دست بدهند، مگر اينكه تصميمات بسيار مهم و تغييرات اساسى در سطح درآمد، امكانات و شرايط زندگى آنها ايجاد کنند. همچنين نيروهاى انسانى مبتدى نيز با توجه به خصوصيات نسل Z اکثرا براى شرکتها ماندگار نخواهند شد. اينكه قديم جوانان مىگفتند برويم يک شركت معروف و برند شركت برايشان مهم بود بايد عرض كنم كه اين تفكر نيز تمام شد و اگر شرکتها در روش مديريتى خود تغييرات اساسی ندهند، علاوهبر از دست دادن نيروهاى كليدى و نيروهاى با پتانسيل بالا كه بالقوه براى آنها مىتوانند مفيد باشند، بلكه با ضرر و زيانهاى جانبى بيشتر از هزينههاى افزايش درآمد برای نیروهای انسانی خود مواجه خواهند شد.
پس مناسب است شركتها از این به بعد به نيروهاى انسانى ارزشمند خود به چشم یک شريك نگاه كنند در غير اينصورت ضرر خواهند کرد. البته اگر با همان شرايط قبل كسى بماند و کار کند حداقل يك حالت دارد (شرايط بدبينانه آن را عرض نمىكنم): كيفيت و دقت كار آنها پايين مىآيد. پس وقت آن رسیده که شرکتهای موتورسیکلت پنجره مدیریت علمی را باز کنند و در نحوه مدیریت خود تغییرات اساسی ایجاد نمایند. زیرا، حد تحمل فشار اقتصادى هر روز كمتر مىشود و ناگهان صبح مىبينيد نيروى انسانی شما يا در شركت رقيب مشغول به كار شده است و يا كلا بهدنبال خوداشتغالی رفته است. اگر شرکتی نيروى انسانى خود را كه بيشتر از ٥ سال با سابقه کاری دارد از دست بدهد مادى و معنوى ضرر مىكند. چه بسا بركت وجود همين نيروهاى انسانى صادق باعث سود شما و دفع ضرر شما باشد و شما از آن غافل باشيد.
در دنياى امروزى افراد بسيارى در آينده يك شركت سهيم هستند و معنى سهامداران فقط شركاى قانونى و ثبت شده شما در اساسنامه نيست بلكه افراد بسيارى را شامل مىشود. از طرفداران، منتقدان، رسانهها، نيروهاى انسانى، شبكههاى اجتماعى و… اينها همه سهامداران شركتها هستند. پس بايد همه شركتها صادقانه با همه ذينفعان همكارى، رفتار و صحبت كنند تا آينده خوبى ترسيم شود (ذينفع در اينجا به معنى كسى كه نفع مىبرد نيست بلكه ذينفع يعنى كسانى يا حتى سازمانهايى كه در موفقيت و شكست شما تاثير دارند). در نهايت صنعت موتورسیکلت از بحث (روندها) غفلت شديدى دارد و هنوز عدهاى با همان دست فرمان قبلى و با سرعت بيشتر به سمت پرتگاه در حال حركت هستند.
چگونه مراقب دارایی خود باشیم؟
در واقع سوال این است که دقيقا چگونه حساب و كتاب كنيم كه متوجه شويم در سه سال آينده نسبت به امروز ارزش دارايى ما چقدر شده است؟
در پاسخ میتوان گفت که راههاى مختلفى وجود دارد. ساده شدهاش اين است كه امروز دارايى خود (موتورسيكلتها) را به فرانک تبديل كنيد و يادداشت كنيد. دليل فرانک را در ادامه توضيح دادهام.
نكته: توجه داشته باشيد ما يك تورم جهانى هم داريم يعنى ممكن است ١٠٠٠ دلار امروز با ١٠٠٠ دلار فردا فرق داشته باشد يعنى اين كه اگر تورم جهانى داشته باشيم قدرت خريد ١٠٠٠ دلار سه سال ديگر از قدرت خريد امروز شما (در خارج از كشور) كمتر است.
قبلا در يك يادداشت توضيح عرض كردم كه هر چه در آمريكا تورم شود، دلار در برابر فرانک سوئيس سقوط مىكند. در سال ١٩٦٨ ميلادى ۹ فرانک يک دلار بود. اما، الان يك فرانک تقريبا ١دلار است. يعنى دلار در برابر فرانک يك نهم شده است. بهعبارتى اگر بهجاى دلار شما فرانك داشتيد ثروت شما ٩ برابر شده بود. دليل اين است كه با مقايسه تراز بانک مركزى سوئيس و آمريكا مىبينيم كه سوئيس فرانک كمترى چاپ مىكند. البته تراز بانک مرکزی ژاپن و سوئیس قابل مقایسه است. زیرا، ژاپن به اين راحتى ین چاپ نمىكند و به همین دلیل «فرانک» و «ین» از معتبرترین ارزهای جهان است.
پس بهتر است که فعالان اقتصادی ما براى بررسی ماهانه كسبوكارش، پس از محاسبه صورتهای مالی که به ریال محاسبه کردند بعد بیایند خالص دارایی جاری یا به عبارتی دارايى (منهاى بدهى) خود را به فرانک سوئیس تبدیل کنند یا اول به دلار تبدیل و سپس تورم جهانی از آن کم شود که البته در عمل این همان روش قبل است که درباره تبدیل به فرانک بیان شد.
قابل ذكر است كه هر چه در آمريكا توسط دولت آن بد اداره شود و تورم بهوجود بیاید، در نتيجه فرانک گران مىشود و هر چه ما در ایران کشور را بد اداره كنيم دلار گران مىشود. يعنى به ميزانى كه بهرهوری در ايران كمتر از بهرهورى در جهان باشد، دلار گران مىشود. پس به ميزانى كه ايران و آمريكا بد اداره شوند فرانک گران مىشود.
عدهای برای رسیدن به مقام اول و دومی صنعت مملکت را نابود کردند
هر فردى زمانى مىتواند به چنين اهداف مادى افتخار كند كه خانواده، دوستان، همكاران، مردم، بيتالمال و… را براى رسيدن به آن نابود نكرده و از روى همه چيز رد نشده باشد و صبح تا شب با رشوه، دروغ و خيانت به مال و زندگى ديگران ارتزاق نكرده باشد!
مشكل اين است كه انسان بعضى اوقات معنى موفقيت را درست درك نمىكند. موفقيت يعنى طى كردن مراتب كمال و كمال يعنى رشد و به فعليت رسيدن استعدادهاى انسان در جهت قرب الهى…
در واقع موفقيت يعنى با استفاده از راههاى صحيح به هدف مثبت خود رسيدن و از نتيجه حاصل شده احساس رضايت داشتن است كه بهدنبال آن احساس آرامش و اطمينان همراه است. اهداف مثبت نيز اهدافى است كه در سير تكاملى انسان نقش مثبت دارند و ركن اصلى آن نيت خير است.
شكست نيز يعنى هدف منفى داشتن و يا هدف مثبتى كه از راه درست طى نشود يا هدف به ظاهر مثبتى كه نيت خير در آن نباشد. وقتى معنى واژهها را ندانيم مسير را غلط مىرويم چه اين حقير باشم چه هر فرد ديگر…
همه ما هر لحظه در معرض نيروهاى مثبت (حق) و نيروهاى منفى (شيطانى) هستيم و همين انتخابهاى ماست كه معنى موفقيت و شكست ما را رقم مىزند.
اينكه فكر كنيم با رسيدن به پول و قدرت موفق شديم و كسى كه نرسيده موفق نشده كافى نيست بلكه بايد ديد چگونه به پول و قدرت رسيدهايم و چه چيزهايى را فدا يا خرج كرديم تا به آن برسيم!
دو سوال از مسئولان اقتصادی
- آیا حمايت از تجارت (واردات و صادرات) به نفع مردم تمام شده يا به نفع عدهاى خاص است؟ اين همه تسهيلات به نام توليد و اشتغالزايى داده شد؛ فرد وام گرفت توليد كند، خودروهاى لاكچرى وارد كرد (دلار ٤٢٠٠ گرفتند براى توليد موتورسیکلت ولى رفتند خودرو وارد کردند یا ملك خریدند و برجسازی کردند) آخر هم صبح تا شب قيمتها را بدون حساب و کتاب افزایش دادند طوری كه كمر قشر متوسط به پايين در حال شکستن است!
- اگر مابه التفاوت ارز نيما با ارز آزاد زياد شود آيا صادركننده برگشت سرمايه به ايران خواهد داشت يا باعث فرار سرمايه مىشود؟ آیا این اختلاف قیمت باعث رانت و فساد نیست؟
بیشتر بخوانید:
- پیشبینی وقوع یک انقلاب جدید در صنعت موتورسیکلت ایران/ رقیب جدید این صنعت «علم و دانش» است
- محمدعلی نژادیان: صنعت موتورسیکلت و خودروی ایران به تغییرات و روند فناوریهای نوین توجه کافی ندارد
- محمدعلی نژادیان: یکی از مقصران و عاملان نارضایتی مردم و وضع موجود مافیای موتورسیکلت و مخلان اقتصادی در همه صنایع هستند/ دولت نسبت به تشکلهای صنفی غفلت دارد
- محمدعلی نژادیان: گشت ارشاد مسئولان و فعالان اقتصادی راهاندازی شود/ وضعیت بازارهای امروز ما تقریبا مانند قوم حضرت شعیب (ع) است
- محمدعلی نژادیان: در نبود نظارتها و قوانین کافی تعدادی از شرکتها همچنان موتورسیکلتهای خود را با عنوان «برند» و «اورجینال» به مردم میفروشند
- پیشنهاد محمدعلی نژادیان: سازمان «از کجا آوردهای» تاسیس شود
- محمدعلی نژادیان: یکی از راهحلهای جلوگیری از تشکیل «مافیا» در صنایع مختلف، تعدد تشکلهای صنفی است
انتهای پیام/